31حال احرام حرام شده بود،حلال مىگردد.احلال به معناى بيرون شدن از ماههاى حرام نيز آمده است. 1]
احياء:
سمهودى گويد:نام آبى است پايينتر از ثنية المره(در رابغ)كه عبيدة بن حارث بن عبد المطّلب،هشت ماه بعد از هجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آنجا با ابو سفيان بن حرب جنگيد.
اخابث:
جمع«خبيث»،نام جايى است بر سر راهى كه قبايلى از عرب در آنجا سكونت داشتند و در زمان ابو بكر از اسلام برگشتند.ابو بكر از آنان با صفت «اخابث»(پليدان)ياد كرد و از آن پس، اين كلمه دربارۀ آنان و محلّ سكونتشان علم شد.
اخاشب:
جمع«اخشب»است و اخشب در لغت به معناى كوه سخت و ستبر يا كوهى است كه بالا رفتن از آن،غير ممكن باشد.به كوههاى مكه«اخاشب»گفته مىشود؛و به دو كوهى كه در سمت راست و چپ مسجد الحرام واقع است؛ يعنى قعيقعان و ابو قبيس،اخشبان مىگويند.به دو كوه منا نيز اخشبان گفته مىشود.به دو كوهى كه حاجيان در شب كوچ از عرفه(عرفات)از ميان آن دو مىگذرند نيز اخشبان مىگويند و اين دو كوه حدّ عرفه تا مزدلفه است.
اخدود:
در لغت به معناى حفرۀ دراز و مستطيل شكل در زمين است،شبيه خندق.
در سيرۀ نبوى از اخدود نام برده شده و در قرآن نيز آمده است: قُتِلَ أَصْحٰابُ الْأُخْدُودِ. اَلنّٰارِ ذٰاتِ الْوَقُودِ . 2اخدود(خندق)مذكور در اين آيۀ شريفه،در شهر نجران،در جنوب عربستان سعودى واقع شده و داستان آن معروف است.
[اخسف:
نام چاهى است كه در داخل كعبه بوده و به نقل ازرقى،در سمت راست در كعبه از داخل،به عمق سه زراع توسط حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهما السّلام حفر شد تا هداياى كعبه در آن مخفى شود.
بعدها«عمرو بن لحىّ»(رئيس قبيلۀ خزاعه)هبل-بزرگترين بت قريش-را