216كرد واجب است عمل كند بر طبق قسم، مگر آن كه منافات با حق شوهر داشته باشد كه در اين صورت واجب نيست. و امّا در نذر به اين نحو كه در قسم ذكر شد، محل تأمل است واجب بودن با منافى بودن با حق شوهر؛ گر چه واجب بودن بىوجه نيست، مگر بعض موارد كه محل اشكال است.
مسأله 11 اگر نذر كند كه از محل معينى حج برود، واجب است از همان محل برود و اگر از محل ديگر رفت، ذمهاش به حج نذرى مشغول مىماند و واجب است كه براى وفاء به نذر حج كند.
مسأله 12 اگر نذر كند كه در سال معينى حج كند و در آن سال از جاى ديگر حج كرد، واجب است كفارۀ مخالفت نذر را بدهد.
مسأله 13 اگر نذر كرد كه به حجّة الاسلام از محل معينى برود و از محل ديگرى رفت، بايد كفاره بدهد، لكن حجش صحيح است و كفايت از حجّة الاسلام مىكند.
مسأله 14 اگر نذر كرد كه حج به جا بياورد و مقيد نكرد به سال معينى، مىتواند آن را تأخير بيندازد تا وقتى كه گمانش برود كه اگر تأخير بيندازد ديگر موفق نمىشود.
مسأله 15 اگر نذر كند كه در سال معينى حج بكند، جائز نيست از آن سال با امكان تأخير بيندازد، و اگر تأخير انداخت معصيت كار است و قضاى آن را بايد بكند، و اگر مرد بايد از جانب او حج را قضا كنند.
مسأله 16 اگر نذر كند كه حج بكند و مقيد نكند به وقتى، پس اگر توانست به جا بياورد و به جا نياورد و مرد، واجب است از طرف او قضاى حج را به جا آورند و اقوى آن است كه مخارج حج از اصل مال ميت بايد خارج شود.
مسأله 17 اگر نذر كند كه حج به جا بياورد و نتواند به جا آورد تا بميرد، قضا از طرف او واجب نيست؛ چه مقيد كند نذرش را به سال معينى يا نكند.
مسأله 18 اگر نذر كند كه اگر فلان مريض خوب شد حج به جا بياورم و قبل