17
[جواب]
باسمه تعالى؛ اگر هر يك از دو مرجع محتمل الاعلميّة نسبت به ديگرى باشند، مكلّف مخيّر است به هر يك مراجعه كند و گمان به اعلميّت يكى موجب ترجيح نمىشود، و الله العالم.
(36)
شخصى كه متوجه مسألۀ تقليد نبود، اما مسألهاى كه برايش پيش مىآمد از رسالۀ مجتهد وقت اخذ مىنموده و عمل مىكرد. آيا اين مقدار براى تحقق تقليد و بقاى پس از وفات او كافى است؟
[جواب]
باسمه تعالى؛ در صورتى كه وظيفهاش تقليد از آن مجتهد بوده كافى است، و الله العالم.
(37)
زن و شوهرى، هركدام مقلّد يك مرجع تقليد مىباشند، مسلماً گاهى از ديدگاههاى آن دو بزرگواران با هم فرق دارد، مثلاً مجتهدى خون در تخم مرغ را نجس و مجتهد ديگر پاك مىداند، بنابراين باعث عسر و حرج مىشود، چه كنند؟
[جواب]
باسمه تعالى؛ مرجع تقليدِ هركدام اعلم باشد، آن ديگرى نيز بايد از او تقليد كند، و تقليد از مجتهد ديگر مجزى نيست؛ و اگر هركدام مجتهد خود را از ديگرى اعلم تشخيص بدهد با موازينى كه در رسالۀ عمليه ذكر شده بايد از مجتهد خود تقليد كرده و به فتواى او عمل كند، و الله العالم.
(38)
با فوت مرجع تقليد وظيفۀ مقلّدان آن مرحوم چه خواهد بود؟ آيا مىتوانند بدون رجوع به مجتهد زنده، يعنى بىآنكه در مسألۀ بقاى بر ميت از زندهاى بپرسد، به تقليد خود از آن مرحوم ادامه دهد؟
[جواب]
باسمه تعالى؛ چنانچه مرجع تقليد وفات كند، فتواى او در مسألۀ بقاى بر ميت اعتبار ندارد؛ لازم است مقلّد او در مسألۀ جواز بقا يا وجوب آن با ساير خصوصيات لازمه رجوع كند به مجتهد حى كه اعلم از ساير احياء يا محتمل الاعلميّة است، و الله العالم.
(39)
پس از آنكه شخص تنها در مسألۀ بقاى بر ميت به حضرتعالى مراجعه كرد، آيا