120نرساند.
سيّم آن كه در حال طواف مىبايد كه خانه كعبه بر دست چپ 1او باشد.
چهارم آن كه دورى طواف كننده از خانه كعبه در كلّ جهات كمتر از دورى مقام ابراهيم عليه السّلام باشد از خانۀ كعبه.
پنجم آن كه گشتن بر گرد خانۀ كعبه كمتر از هفت نوبت و زياده بر هفت نوبت نباشد و هر نوبت را يك شوط گويند و هر هفت شوط يك طواف است و اگر بعد از فارغ شدن شك كند كه هفت شوط كرد يا كمتر يا بيشتر التفات نكند و طواف او صحيح است.
امّا اگر شك او قبل از فارغ شدن باشد در اين صورت از سه حال بيرون نيست اوّل آن كه شكّ كند ميانۀ هفت شوط و زياده دوّم آن كه شك كند ميانۀ هفت شوط و كمتر سيّم آن كه يقين داند كه هفت شوط نكرده و شك او ميانۀ هفت شوط باشد مثل آن كه شكّ كند ميانۀ چهار و پنج يا ميانۀ پنج و شش پس در صورت اوّل به ركنى كه حجر اسود در اوست رسيده باشد طواف او صحيح 2است و اگر بر آن ركن نرسيده باشد طواف او باطل است و از سر بايد گرفت و در صورت دوّم و سيّم مطلقا طواف او باطل است خواه به ركن رسيده باشد و خواه نرسيده باشد و طواف را از سر بايد گرفت.
ششم آن كه چهار شوط اوّل از پى يكديگر باشد يعنى فاصله در ميان واقع نشود پس اگر فاصلۀ در ميان واقع شود طواف را از سر گيرد خواه فاصله بجهت ضرورت واقع شده باشد مثل نماز واجب كه وقت آن تنك شده باشد و خواه بىضرورت واقع شده باشد امّا در ميان شوط چهارم و پنجم و ميان سه شوط آخر جايز است كه فاصله واقع شود مثل نماز سنّتى كه وقت آن تنك شده باشد يا قضاى حاجت مؤمنى يا داخل شدن به خانه كعبه و هم چنين در سه شوط آخر جايز است قطع شوط كردن بجهت امثال امور امّا واجبست كه در وقت قطع طواف مكانى را كه در آنجا قطع شده نشان كند تا چون بر سر اتمام آن آيد زياده و كم نشود.
هفتم آن كه حجر را بكسر حاء مهمله و سكون جيم داخل طواف سازد و آن ديوار است كوتاه در جانب ناودان خانۀ كعبه.
هشتم آن كه در وقت طواف چيزى از بدن داخل شاذروان كعبه نباشد بلكه بايد كه كلّ بدن خارج از شاذروان باشد و آن بناييست در بيخ خانۀ كعبه متّصل بآن از نشانۀ ديوار قديم خانۀ كعبه چه خانۀ كعبه قديم از اين وسيعتر بوده و شاذروان جاى ديوار قديم است پس اگر طوافكنان دست به ديوار كعبه گذارد طواف باطل است بجهت آن كه دست او داخل خانۀ كعبه خواهد بود.
نهم آن كه در طواف بطريق متعارف راه رود پس اگر بر يك پا يا بر چهار دست و پا يا خيزكنان طواف كند صحيح نخواهد بود.
دهم آن كه