149با اراده و صاحب جود و بخشش و مردمدار بود. شجاعت و دليرى در ميدان كارزار، با مهربانى به مردم، در وجود او به هم پيوسته بود.
مورخان از محمد بن احمد صيرفى و ديگران، درباره نيرو و قدرت او نيز روايت كردهاند كه يحيى در بغداد، سكونت داشت و عمودى آهنين در خانه داشت كه هرگاه به يكى از غلامان و كنيزان خود، خشم مىگرفت، آن عمود آهنين را به گردنشان مىپيچيد و هيچ كس جز خودش نمىتوانست آن را باز كند. 1
مذهب يحيى
تاريخنگاران درباره مذهب يحيى بن عمر، اظهار نظر نكردهاند. ولى از برخى قراين و منابع، چنين برمىآيد كه وى، مذهب زيدى داشته است. چنانكه در ادامه خواهد آمد، پس از قيام يحيى در كوفه، زيديه به او پيوستند 2 كه اين خود، نشانه انعطاف يحيى به زيديه است.
به هرحال، نص صريحى مبنى بر اينكه روش و مذهب يحيى در طريق زيديه بوده است، در دست نيست. ولى از آنجا كه وى، همعصر امام هادى و امام حسن عسكرى(عليهما السلام) بوده و علماى رجال، او را در شمار اصحاب آن دو امام همام(عليهما السلام) نشمردهاند، اين احتمال تقويت مىيابد كه يحيى، به زيديه تمايل داشته است.
«محلى» و «ابن حمزه»، دو تن از مورخان بزرگ زيديه، يحيى را از ائمه خود مىدانند و «سيد مجد الدين مؤيدى» كه از علماى معاصر زيدى در يمن است، در كتاب «التحف شرح الزلف»، يحيى را در شمار ائمه زيديه دانسته است. 3
ابن عنبه مىنويسد: «و هو صاحب شاهي أحد ائمه الزيدّية» 4. علامه شيخ على نمازى شاهرودى(رحمه الله) نيز در رجال خود، مىنويسد: «يحيى بن عمر بن يحيى بن الحسين بن زيد