19
بقيع در بستر تاريخ
درآمدى بر موضوع
بقيع، قطعه زمينى رها شده و مقبرهاى همچون مقابر عمومى نيست، گنج تاريخ و مخزن اسرارى جاودانه است. تاريخى مملو از حادثه و دنيايى از همۀ عظمتها، اخلاصها، رشادتها، كرامتها، معناها، جانفشانىها، ايثارها، مظلوميتها، حماسهها و فريادهاست؛ فريادهايى در سكوت، گريههايى در تنهايى.
نالههايى در ظلمت، يادوارهاى است از جهادها و پيكارها و از خود گذشتنها، نمادى است از عظمت يك تاريخ بلند و گسترده، واگويۀ كتابهاى سترگ است كه بايد به استنطاق درآيد و به مرحلۀ كتابت نهاده شود تا نهفتههاى حيات بخش و شور آفرين و الهام بخش خود را باز نمايد و اسرارى را كه در خود نهفته، برملا سازد تا درسهاى خود را بى دريغ، فراروى تشنگان حقيقت و معرفت و انسانيت بازگو نمايد و عبرتهاى خود را به صاحبان بصيرت ارزانى دارد.
بقيع، مجمع اسرار، رازها و رمزهاى سر به مهر است كه دست تطاول و ستم، نگذارده لب بگشايد و رازها و رموز و اسرار معرفت بخش خود را فراروى انسانهاى سرگشتۀ معاصر، نجوى كند.
بقيع، سينۀ سينا است، كه اكنون ساكت و خاموش، منتظر سؤالهاى ذهنهاى كاوشگر و