48رستگارى برسند. 1 ازاينروست كه آن حضرت براى هدايت مردم و كاملكردن رسالتش دو كار اساسى را انجام داد: يكى اينكه آنچه را به او وحى شده بود، به مردم رساند و معارف دينى را - اعم از اعتقادات، احكام و اخلاق - بين آنان تبليغ كرد و در اين راه بسيار كوشيد و ديگر اينكه جانشين بلكه جانشينان پس از خود، يعنى دوازده امام معصوم(عليهم السلام) را به مردم شناساند تا آنان پس از او گمراه نشوند.
جز اين نيست كه عمربنخطاب و يارانش با صريح قرآن و سنت نبوى مخالفت كردند و با مطرحكردن شعار بدعتآميز اكتفا به قرآن و بىنيازى از سنت پيامبر(ص) در شناخت اسلام، كارى كردند كه تا سالها دستاويزى براى ديگر خلفا، بهخصوص بنىاميه، در منع تدوين و نقل حديث شد.
زهرى به نقل از عروةبنمسعود گفته است كه وقتى عمربنخطاب مىخواست احاديثى را از رسول خدا(ص) گرد آورد، در اين باره با صحابه آن حضرت مشورت كرد؛ آنان اين كار را درست و شايسته دانستند. با وجود اين، عمر يك ماه در اين باره انديشيد تا اينكه سرانجام گفت: «من خواستم احاديث پيامبر خدا(ص) را گرد آورم، اما به ياد قومى افتادم كه پيش از شما كتابهايى نوشتند و با صرف اوقات خود در اين كار، كتاب خدا را ترك كردند. اما به خدا قسم! من هيچگاه كتاب خدا را با چيز ديگر درهم نمىآميزم». 2