27(تبعيضيه) در اين آيه شريفه كلمه «رئوس» و «ارجل» را جر مىدهد. پس مىفهميم مقصود از مسح سر و پاها قسمتهايى از آنهاست، نه تمام آنها». 1
با توجه به اين مطالب مىتوان گفت: اجتهاد درست و پسنديده، آن است كه مجتهد با تحفظ بر شرايط اجتهاد، احكام شرعى را از مصادر و منابع شريعت استنباط كند. اما اگر كسى بىتوجه به منابع شريعت يا با استناد به منابع ساختگى، مسئله يا مسائلى را به دلخواه خود از احكام شرعى برداشت كند، اين اجتهاد، نادرست، ناپسند و بدعتگذارى در دين است. رهبران راستين اسلام هميشه با چنين روشى در دينشناسى -چه در شناخت اصول و چه در شناخت فروع آن - مبارزه كردهاند و هواداران اين روش را در حد ممكن از آن بازداشتهاند و تشنگان حقيقت را از كوثر زلال و ناب معارف اسلامى سيراب كردهاند. بنابراين، اصل اجتهاد به شيوه درست آن بىاشكال و در مواردى لازم است، اما اجتهاد به شيوههاى نادرست، از اسباب بدعتگذارى در دين به شمار مىآيد كه نمونههايى از آن را ذكر مىكنيم:
يك - اجتهاد قياسى
قياس در لغت به معناى اندازهگيرى است 2، اما در اصطلاح علم اصول، تعريفهاى متعددى از آن بيان شده است؛ براى نمونه، برخى گفتهاند: «قياس به معناى اجتهاد به رأى است». 3 به باور بعضى، قياس آن