18قرآن سنجيده مىشود. ممكن نيست قرآن هر چيزى را بيان كند، اما روشنگر خودش نباشد. 1
البته، مقصود از آنچه بيان شد اين است كه قرآن مجيد در شرح مقصودهاى خود روش مخصوصى دارد كه با روشهاى ديگر متفاوت است و اين مسئله امرى طبيعى به شمار مىآيد؛ زيرا هر صاحب فن جديدى كه سخن تازهاى آورده باشد، روش مخصوص خود را درباره آن نيز نشان مىدهد.
قرآن كريم براى بيان مقاصد و اهداف خود، اصطلاحات مخصوصى دارد كه براى شناخت آنها بايد از خود قرآن بهره برد؛ زيرا هر بخشى از قرآن بيانكننده بخشهاى ديگر است. پس براى فهميدن اينگونه اصطلاحات خاص قرآنى نمىتوان به شناخت لغات و قواعد ادبى بسنده كرد؛ چون قرآن كريم در همه تعبيرات خود طبق عرف عام سخن نگفته است؛ هرچند مىتوان بخشهايى از قرآن مجيد را كه براساس قواعد لغت و عرف عام آورده شده است با مراجعه به اصول و قواعد مقرر عرفى فهميد.
طبق اين سخن، ظواهر كلام حجت است و در اين باره ظواهر قرآن با ظواهر كلام ديگران تفاوت ندارد؛ اما براى شناخت باطن قرآن نمىتوان به اين قاعده عمل كرد، بلكه بايد به مفسران حقيقى قرآن يعنى پيامبر اكرم(ص) و ديگر پيشوايان معصوم(عليهم السلام) مراجعه نمود 2؛ زيرا آنان