17شهادت بهكار مىبريم؛ زيرا بيان ما، بر پايه دانستههاى لغوى و مصداقهاى شناختهشده كلام، اعم از حقيقت و مجاز است. اما بهكاربردن چنين شيوهاى در تفسير قرآن مجيد روا نيست؛ زيرا آيات آن -در عين جدايى از يكديگر - به هم پيوستهاند؛ چنانكه امام على(ع) فرمود: «بخشى از قرآن با بخش ديگر آن بيان مىشود و برخى آيات آن شاهد آيات ديگر است». 1 بنابراين، صِرف اعمال قواعد شناختهشده براى تفسير قرآن كريم كافى نيست، بلكه علاوه بر آن، شناخت تمام آيات مرتبط با يكديگر ضرورى است كه اگر بدون چنين شناختى تفسير انجام پذيرد، تفسير به رأى رخ مىدهد.
البته نهى از تفسير به رأى به معناى منع تأمل در آيات قرآن و كشف معانى آنها نيست؛ زيرا تفسير به رأى تنها به شيوه نادرست درك قرآن كريم اطلاق مىشود، نه خود فهم آن. به عبارت ديگر، صرف تلاش براى درك معانى قرآن تفسير به رأى نيست، بلكه تفسير به رأى از بهكاربردن شيوه نادرست در فهم آيات الهى پديد مىآيد. ازاينرو، هركس قرآن را به شيوه نادرست تفسير كند اشتباه كرده است، هرچند به سبب اين تفسير به حقيقتى دست يابد.
هيچ مرجعى جز خود قرآن براى تفسير قرآن وجود ندارد؛ زيرا قرآن بيانكننده هر چيزى است. 2 حتى خود سنت 3 نيز در موارد مشكوك با