52
أو لما يشمل (المشرك) اليهود و النصارى، لقوله تعالى:
(وَ قٰالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ...)
إلى قوله تعالى: ...
(عَمّٰا يُشْرِكُونَ)
ولما يشعر به قوله تعالى لعيسى(ع):
(أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنّٰاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلٰهَيْنِ...)
،من شركهم أيضاً و لقولهم أيضاً: (إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ...). 1
شرك، يهودى و مسيحى را در بر مىگيرد، به دليل اين سخن خداوند: «يهود مىگويد: عزير پسر خداست و مسيحى مىگويد: مسيح فرزند خداست» تا آنجا كه مىفرمايد: «خداوند از آنچه به او شرك مىورزند مبراست» و نيز خطاب خداوند به عيسى: «آيا تو گفتهاى من و مادرم را دو معبود بگيريد» و اين سخن مسيحيان كه مىگويند: «او سومينِ سه تاست».
بنابراين تفسير از شرك از آيه شريفه، مشركان از ورود به مسجدالحرام منع شدهاند و مشرك، هم بتپرست را در بر مىگيرد و هم اهل كتاب را.
پاسخ
نخست آنكه آيا اهل كتاب مشركاند يا نه؟ سخنى است كه همواره ميان علماى اسلام در كلام، تفسير و فقه مطرح و مورد اختلاف نظريه بوده است. شمارى از فقيهان در اينكه آنان مشرك باشند، ترديد كردهاند. محقق اردبيلى در بحث دلالت آيه شريفه بر نجسبودن اهل كتاب مىنويسد:
فدلالته على الكلّ موقوف على اثبات كونهم جميعاً مشركين و هو لايخلو عن اشكالٍ. 2
دلالت اين دليل بر اينكه تمامى كافران نجساند، بستگى دارد بر ثابتكردن اينكه همه آنان مشركند و چنين سخنى بى اشكال نيست.
سيد احمد خوانسارى در جامع المدارك مىنويسد:
ونوقش بعدم صدق المشرك على جميع أصناف الكافر على نحو الحقيقة. 3
[در استدلال به اين آيه] مناقشه شده است به اينكه مشرك حقيقى بر همه كافران صادق نيست.