48مؤمنان، مشركان نجساند. از اين سال به بعد، نزديك مسجدالحرام نشوند». خداوند آنان را محكوم به نجاست كرده است. وقتى ثابت شد نجس هستند، روا نيست وارد هيچ مسجدى شوند؛ زيرا خلافى نيست كه مسجدها بايد از ناپاكىها به دور باشند.
استدلال شيخ در مسئله بر دو پايه استوار است: «يكى اينكه كافران به حكم آيه شريفه ناپاكاند و ديگر اينكه مساجد بايد از ناپاكىها به دور باشند».
در مبسوط نيز، با شرح بيشترى به موضوع پرداخته است؛ ابتدا مسجدها را به سه دسته تقسيم مىكند: مسجدالحرام، مسجدهاى حجاز و ديگر مسجدها. براى ممنوع بودن در آمدن به مسجدالحرام به آيه شريفه (إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ...) استدلال مىكند و براى ممنوع بودنِ درآمدن به ديگر مسجدها مىنويسد: «لأنّهم أنجاس و النجاسة تمنع المساجد». آنگاه مىنويسد: «فرقى نيست ميان آنكه هدف از ورود به مسجد، انجام كار روايى مانند خوردن و خوابيدن باشد، يا كار شايستهاى مانند شنيدن قرآن، فراگيرى دانش و حديث». سپس مىافزايد:
اگر گروهى از كافران و مشركان بر امام مسلمانان وارد شدند، بايد آنان را در منزلهاى مسلمانان يا ميهمانخانهها جاى دهد و اگر ناگزير شد، مىتواند در مسجد جاى دهد؛ چراكه پيامبر(ص) اسراى يهود بنىقريظه و بنىنضير را در مسجدالنبى جاى داد؛ هرچند احتياط آن است كه اين كار را نكند؛ زيرا اين عمل پيامبر(ص) پيش از نزول آيه شريفه: (إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ...) بوده است. 1
بنابراين، اصل استدلال در مبسوط، همان استدلال در كتاب خلاف است. افزون برآن، در اينجا سيره پيامبر(ص) را بر جاى دادن كافران در مسجد، پذيرفته، ولى از استناد به آن، سر باز زده است؛ بهاين دليل كه اين سيره، تا پيش از نازل شدن آيه شريفه بوده است.
علامه در تذكره، بيشترين استدلال را دارد و پس از جداكردن مسجدالحرام از ديگر مسجدها، درباره ناروايى ورود كافران به مسجدالحرام اينگونه مىنويسد:
لا يجوز لمشرك ذمّي أو حربيّ دخوله اجماعاً لقوله تعالى:
(فَلاٰ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرٰامَ بَعْدَ