28ولى بر زمين افتاد، كفايت مىكند».
4.
«محمد بن يعقوب عن عدة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن أحمد بن محمد، عن عبدالكريم بن عمرو، عن عبدالأعلي، عن أبي عبدالله(ع) قال: «قلت له: رجل رمي الجمرة بستّ حصيات و وقعت واحدة في الحصى قال يعيدها ان شاء من ساعته و ان شاء من الغد اذا أراد الرمي و لا يأخذ من حصى الجمار قال و سألته عن رجلٍ رمي جمرة العقبة بستّ حصيات و وقعت واحدة في المحمل قال يعيدها». 1
عبدالاعلى مىگويد: به امام صادق(ع) عرضه داشتم: «مردى با شش ريگ جمره را رمى كرد و يكى از ريگها در سنگها افتاد (ظاهراً محلى جداى از جمره منظور است يا ريگِ دورتر از محل جمره)». امام صادق فرمود: «دوباره پرتاب كند، در همان لحظه يا در وقتى ديگر، و از سنگ جمرهها براى رمى استفاده نكند».
عبدالاعلى مىگويد: پرسيدم مردى جمره عقبه را با شش ريگ رمى كرد و ريگ هفتم در محملى قرار گرفت (وظيفهاش چيست؟) گفت: دوباره پرتاب كند».
در اين احاديث، آنچه مانع به شمار آمده، آن است كه سنگها بر زمين قرار نگيرد. بلكه روى انسان، حيوان، محمل يا محل جداى از مكان جمره قرار گيرد. بنابراين، اگر سنگها بر زمينى كه آن را جمره گويند، واقع شود، تكليف امتثال شده است؛ چنانكه در پايان بخش نخست بيان شد، هيچ دليل شرعى يا تاريخى بر لزوم وجود مَعْلَمْ و نشانه در دست نيست. البته منعى هم در بودنش وجود ندارد، ليكن امتثال تكليف، دائرمدار برخورد به اين نشانهها نيست؛ نشانههايى كه امروزه نصب شده است. براى روشن شدن بيشتر اين رأى، به شواهدى كه از لابهلاى نصوص دينى و فتاواى فقها استخراج شده، اشاره مىكنيم:
الف) معناى عرفى و لغوى رمى، همانگونه كه بدان اشاره شد، پرتاب با قصد است. در معناى آن، اصابت به مَرمى ملحوظ نيست. ازاينرو صحيح است به نحو حقيقت گفته شود: «رَماهُ فَلمْ يُعصب».