16نفرمودهاند. گويا به اعتماد اينكه محل آن در منا مشخص و روشن است يا از باب اينكه تعيين موضوع به عهده مجتهد نيست، به صورت سربسته گفتهاند: «رمى جمره، يعنى ريگ انداختن به جمره كه نام محلى است در منا». 1
برخى از فقها اين مقدار نيز توضيح ندادهاند. بلكه بهطور اطلاق گفتهاند: «از كارهاى واجب در منا، رمى جمره است». 2 ولى توضيح ندادهاند كه آيا مراد، ستونهاى سنگى است كه اينك در منا به نام جمره شناخته مىشوند يا اينكه زمين و محل ستونهاى كنونى است؛ چنانكه فقهاى أهل سنت مىگويند.
در هر حال با اينكه هيچيك از فقها در مناسك، روشن نساختهاند كه «جمره عبارت از ستونهاى سنگى است»، اما فعلاً سيره حجاج شيعه اين است كه به ستونهايى كه در منا بنا شده، سنگ مىاندازند و آن را جمره مىنامند و بر اساس فتواى فقها كه شرط صحت رمى را رسيدن سنگريزه به جمره دانستهاند 3، حاجيان رسيدن آن را به بدنه ستونها واجب مىدانند و اگر به دايره اطراف ستون بيفتد، صحيح نمىدانند. ولى از كندوكاو در كتب لغت و كلام فقهاى سلف و سفرنامههاى حج، چنين برمىآيد كه جمره نام آن محل و زمين است و ستونها فقط علامتند تا زمينِ جمره شناخته شود.
جمره در لغت
جمره در لغت به معناى آتش برافروخته و گداخته و همچنين به معناى ريگ مىباشد و جمع آن جمار است. عرب سنگريزهها را نيز جمار مىنامد و محل جمع شدن ريگها در منا را جمرات مىگويند. به هر تل و پشتهاى از ريگ نيز جمره مىگويند و از اين جهت محل سنگريزهها را در منا جمره گفتهاند كه با ريگها زده مىشود يا از اين جهت كه محل جمع شدن ريگهايى است كه به آن زده مىشود. 4
از «مصباح المنير فيومى» نيز برمىآيد كه نام جمره از نظر لغوى به اين مناسبت است كه محل اصابت سنگريزههاست. 5 بنابراين ارتباطى با عمودهاى سنگى كه در زمان ما در آنجا منصوب است، ندارد.