53از اين دسته به شمار مىآيد. از ايشان نقل شده است: «با اهل بدعت نه نكاح مىشود و نه به نكاح آنان درآورده مىشود و نه به آنان سلام داده مىشود و نه به آنها اقتدا و بر جنازههايشان نماز خوانده مىشود». 1 شافعى قائل به جواز همراه با كراهت است؛ 2 گرچه برخى از اصحاب وى اين حكم را به صورت اطلاق نپذيرفتهاند؛ ولى برخى تفصيل دادهاند اين تفصيل در دو ناحيه شكل گرفته است. حنابله بين اظهار بدعت و اخفاى آن فرق گذاشته، بدعت آشكار را كه صاحب آن، ديگران را بدان دعوت مىكند، مانع اقتدا دانسته، ولى بدعت مخفى را مانع نشمردهاند. 3
گرچه طبق نقلى ابوحنيفه همچون شافعى، قائل به كراهت بوده است؛ 4 اما حنفىها اينگونه تفصيل دادهاند كه اگر بدعت به كفر بينجامد، اقتدا نادرست و اگر به كفر منجر نشود مانعى ندارد. 5 همانطوركه گفته شد برخى از پيروان شافعى نيز همين وجه را پذيرفتهاند. اين دسته، مخالفان در مذهب را به سه دسته تقسيم مىكنند: گروه اول كسانى هستند كه تكفير يا تفسيق واقع نشدهاند. اين افراد همان پيروان مذاهب ديگر اهل تسنناند كه اقتداى به آنان صحيح است. گروه دوم افرادى هستند كه حكم به تكفيرشان مىشود. اقتداى به اين عده در نماز جماعت صحيح نيست. دسته سوم افرادى هستند كه حكم به فسق آنان مىشود؛ ولى محكوم به كفر نيستند. اينان كسانى هستند كه ائمه سلف را ناسزا گويند. اقتداى به چنين افرادى در نماز جماعت گرچه صحيح است، ولى كراهت دارد. 6
اما همه مذاهب اهل تسنن، درباره اقتداى به اماميه و شيعه اظهار نظر نكردهاند؛ در