52شيخ، آن است كه اين گروه وقتى مشاهده مىكنند كه كسى خطاى شيخ را طرح مىكند، شگفتزده مىشوند و مىگويند: فلانى به شيخ حمله كرده است يا پيش از آنكه دلايل آن شخص را نقد و نقض كنند، مىگويند: فلانى به شيخ اشكال گرفته است. گويى هيچ اشتباهى در گفتههاى شيخ(ره) از گذشته و آينده راه ندارد. اما بىترديد، محكوم كردن شخصى پيش از دقت در دلايل او، نوعى شتابزدگى درخور نكوهش است؛ بهويژه از جانب كسى كه شيخ را به سبب مردود دانستن غلو در ستايش صالحان و شرك اكبر دانستن اين عمل، شديداً تأييد مىكند. 1
سپس در ادامه مىگويد:
از نمونههاى غلوّ آنان درباره شيخ، اين است كه برخى در توصيف او مىگويند: عالم ربانى، صديق دوم، تجديدكننده دعوت اسلامى و يگانه دانشمندان. 2
شيخ محمد بن عبدالوهاب كسى است كه امت محمد(ص) به وجود او بر ساير امتهاى جهان به خود مىبالد. همين نويسنده، در سرودهاى او را با لقب «شيخالوجود» توصيف كرده است كه لقب بس بزرگى است و اگر آن را به پيامبر(ص) نسبت مىداد، حتماً پيروانش (پيروان شيخ) او را سرزنش و چهبسا تكفير مىكردند. 3