20ظهور و فعليت رسانيدن امكانات بالقوه موجود درون او را تربيت نامند. هسته سيبى را در نظر بگيريد؛ اين هسته استعداد تبديل شدن به سيب را درون خود دارد و در صورت فراهم بودن شرايط، اين استعداد درونى به فعليت مىرسد و دانه، به درخت سيب و سپس به ميوههاى سيب تبديل خواهد شد. دانه مذكور گرچه بالفعل دانهاى بيش نيست، اما چون امكان تبديل شدن به سيب را داراست، بالقوه سيب است.
تربيت اين دانه، فراهم آوردن شرايط لازم براى پرورانيدن همين استعداد درونى و به فعليت درآوردن خصوصيات بالقوه آن است. در مورد انسان نيز فراهم آوردن شرايط براى شكوفايى همه استعدادهاى درونى براى رسيدن به هدف مطلوب، با برنامهاى حسابشده، تربيت ناميده مىشود. 1
گفتنى است در كاربردهاى رايج عنوان تربيت، بيشتر مفهوم غيردقيق آن مدنظر است. بر اين اساس، مفهوم تربيت، تنها ناظر به پرورش استعدادهاى روحى و اخلاقى (تربيت اخلاقى) است؛ براى مثال، وقتى از تقدم تربيت بر تعليم، سخن گفته مىشود، منظور اين است كه از لحاظ اهميت، تربيت روحى و اخلاقى، بر آموزشهاى فكرى مقدم است؛ به طورى كه چنان آموزشهايى بايد با اين سازندگى معنوى و اخلاقى همراه باشد و در جهت آن قرار گيرد؛ زيرا اگر فقط به پارهاى آموزشهاى فكرى و پرورش ذهنى اكتفا شود و از پرورش ابعاد روحانى و اخلاقى انسان غفلت گردد، چهبسا همان آموزشها، به سبب استفاده نادرست، منشأ اثرهاى منفى گردد. اما اگر اين آموزشها، با تعليماتى به منظور تهذيب نفس و اصلاح درون همراه باشد، در رشد روحى انسان، كارگر خواهد افتاد. بنابراين بايد در استفاده از اينگونه عناوين، به كاربردهاى مختلف آن توجه داشت تا بتوان به درك صحيح منظور نايل آمد. 2