313شاعراً فارساً عمّر دهراً طويلاً وشهد مع علي حروبه». 1
تشيع و اتصال او به حضرت على(ع) و اعتقاد به برترى آن حضرت، باعث شده بود خوارج از او نفرت داشته باشند؛ چنانكه ابن عدى مىنويسد: «وكان الخوارج يذمّونه باتصاله بعلي بن ابيطالب و قوله بفضله وفضل اهله وليس برواياته باس». 2 ابن عساكر نيز مىنويسد: «و كان ابوالطفيل ثقة في الحديث و كان متشيعا». 3
همچنين درباره وى اينگونه گفته شده است:
روزى ابوالطفيل نزد معاويه رفت و معاويه به او گفت: «حزن و ناراحتى تو براى برادرت ابوالحسن (حضرت على(ع)) چقدر است؟» ابوالطفيل پاسخ داد: «همانند مادر موسى براى موسى، و از تقصير خويش در حق او، به خداوند شكر مىكنم». معاويه گفت: «تو از كسانى بودى كه عثمان را محاصره كردى؟» ابوالطفيل گفت: «نه. ولى در زمره حاضران بودم؛ وقتى او در محاصره بود». معاويه گفت: «چه چيزى مانع شد تا او را يارى كنى؟» ابوالطفيل پاسخ داد: «چه چيزى مانع تو شد تا او را يارى كنى درحالىكه تو ميان اهل شام بودى و همه آنها فرمانبردار تو بودند؟» معاويه پاسخ داد: «آيا نمىبينى كه من با طلب خون عثمان، او را يارى مىكنم؟» ابوالطفيل پاسخ داد: «بله. ولى يارى تو همانند اين سخن شاعر است: هرآينه مىيابم تو را كه بعد از من، ندبه كنى و حالآنكه در زندگىام، زاد مرا مهيا نكردى». 4