36
نقد و بررسى
صاحب اين بيان، به عدم قوّت و استحكام استدلال توجه داشته است. ازاينرو در پايان، با تعبير:
«ولو فرضنا اطلاق الأدلّة» به پاسخ پرداخته است.
در پاسخ اين اشكال مىتوان گفت:
اولاً: اينكه ما فرض كنيم وظيفه كسانى كه دور از مكه هستند تنها عمره تمتع است، تازه اول مطلب و در ميان دعوا نرخ تعيين كردن است؛ زيرا اگر نگوييم ادله صراحت دارد، بهويژه آيه: (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ)، دستكم ظهور ادله عبارت است از وجوب عمره مفرده بر تمامى مكلفان؛ چه دور و چه نزديك. از باب نمونه، آيه (وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ) در صحيحه عمر بن اذينه، به حج و عمره تفسير شده است و بىشك عمره در برابر حج، عمره مفرده است و همانند حج، بر تمام مكلفان واجب است.
ثانياً: رواياتى كه عمره مفرده را بر حاضر واجب كرده، در مقام تقسيم حج، به تمتع، افراد و قِران است و دلالت دارند بر وجوب عمره مفرده، همراه با حج افراد و قِران و اثبات شىء، نفى ماعدا نمىكند. بله اگر لسان روايات تقسيم عمره اين باشد كه عمره مفرده، بر حاضر و عمره تمتع، بر دور از مكه واجب است، اشكال جا داشت.
ثالثاً: روايات زيادى داريم كه دلالت دارند بر اينكه عمره تمتع، موجب سقوط وجوب عمره مفرده مىگردد و در وسايل، دوازده روايت در اين باب نقل شده است. اينها دلالت دارند كه عمره مفرده، بر تمامى مكلفان، از جمله كسانى كه دور از مكه هستند، واجب است. در غير اين صورت، مجزى بودن عمره تمتع از عمره مفرده، معنا نخواهد داشت؛ زيرا عمره تمتع، وظيفه نائى است، نه عمره مفرده. پس معلوم مىگردد كه عمره مفرده نيز بر او واجب است. ليكن طبق اين روايات، عمره تمتع از او جايگزين و مجزى از وجوب عمره مفرده او مىشود.
رابعاً: شايد بتوان ادعا كرد كه عنوان عمره، اگر قيد تمتع يا مفرده نداشته باشد، منصرف است به عمره مفرده، و عمره تمتع، به قيد يا قرينه نياز دارد. شاهد بر اين