30شدن به آنها گناه است. آيه در مقام زدودن اين برداشت نادرست است و در مقام بيان وجوب عمره و حج نيست.
ب) روايات
افزون بر رواياتى كه در تفسير دو آيه وارد شده، روايات بسيار ديگرى نيز وجود دارد كه دلالت مىكند بر وجوب عمره. بيشتر اين روايات از نظر سند و دلالت، تمام است. صاحب وسايلالشيعه، بابى تحت عنوان «وجوب عمره بر مستطيع»، با دوازده روايت و بابى با اين عنوان «عمره تمتع، مجزى از عمره مفرده است»، با هشت روايت آورده است؛ از جمله:
يك - امام صادق(ع) مىفرمايد:
«العمرة مفروضة مثل الحج» 1؛ «عمره همانند حج واجب است».
اين روايت، از جهت دلالت، تمام است. اما از نظر سند، طريق شيخ صدوق به مفضل بن صالح عبارت است: «وما كان فيه عن أبي جميلة المفضل بن صالح فقد رويته عن أبي رضي الله عنه عن الحميري عن أحمد بن محمد بن عيسى عن أحمد بن محمّد بن أبي نصر البزنطي عن أبي جميلة المفضل بن صالح».
اين سند تمام است. بنابراين رجال سند، تمامى ثقاتند و روايت، صحيح است.
دو - حلبى از امام صادق(ع) نقل مىكند:
«إذا استمتع الرجل بالعمرة فقد قضى ما عليه من فريضة العمرة» 2؛ «هرگاه شخصى عمره تمتع بهجاى آورد، عمره مفرده واجب، از او ساقط مىگردد».
از اين روايت استفاده مىشود كه عمره مفرده، واجب است. ليكن با انجام دادن عمره تمتع، ساقط مىگردد. سند روايت فوق نيز صحيح است.
ج) اجماع
سومين دليل كه گروهى بر وجوب عمره از آن يارى گرفتهاند، اجماع است. صاحب