21
حج
واژه «حج»، كه گاهى به كسر «حاء» و به صورت اسم مصدر، و گاهى به فتح «حاء» و به صورت مصدر استعمال شده است 1، در لغت به معناى قصد آمده است: «الحج: القصد». 2 گرچه قصد در اينجا عام است و واژه حج براى قصد هر چيزى كاربرد دارد 3 ولى برخى قصد زيارت را اصل معناى حج دانستهاند. 4
معناى اصطلاحى اين واژه با معناى لغوى آن ارتباط وثيق دارد. از اينرو اهل لغت بعد از بيان مفهوم لغوى حج، تصريح كردهاند كه معناى اصطلاحىاش، از معناى لغوى گرفته شده است. جوهرى بعد از تفسير حج به قصد، مىنويسد: «اصل در معناى حج اين (قصد) است سپس براى قصد مكه براى انجام مناسك، به كار رفته است». 5
راغب اصفهانى در اينباره مىگويد:
اصلُ الحَجِّ، القَصدُ لِلزّيارَةِ، خُص في تَعارُفِ الشّ-رعِ بِقَصدِ بيتالله تَعالى اقامَةً لِلنّسُكِ.
اصل حج، به معناى قصد زيارت است، ولى در عرفِ شرع، به قصد خانه خدا، براى برگزارى مناسك حج، اختصاص يافته است.
در كلام فقها نيز معناى اصطلاحى حج، چنين آمده است: