58ندارد، در صورتى كه آيات شفاهى به صورت مستقيم، تنها به يك نفر، يعنى پيغمبر مىرسد و رسيدن آنها به افراد نوع بشر غيرمستقيم و با ميانجىگرى پيغمبر صورت مىگيرد. همه افراد نوع بشر در بحبوحه جهانِ آيات و نمادهاى الهى زندگى مىكنند و هركس كه قابليت فكرى و روحى براى تفسير و تعبير اين نمادها داشته باشد به آنها دسترسى دارد.
با اينكه آيات به صورت مساوى در معرض ديد و فهم همگان قرار دارد، آثار مثبت آيات زمانى خود را نشان مىدهد كه انسان از قوه درك خود بهره ببرد. چنانكه اگر همه افراد بشر مانند كفار بودند كه «كر و گنگ و كورند و نمىفهمند» 1 ديگر از آيات كارى برنمىآمد. در اينجا قسمت بشرى موضوع آغاز مىشود. بنابراين دستگاه تصورى ارتباط انسان و خدا را به صورت خلاصه مىتوان چنين ذكر كرد: خداوند آيات (شفاهى و غيرشفاهى) را بر انسان فرو فرستاده است كه آدمى پس از درك معانى به تصديق يا تكذيب آن مىپردازد كه نتيجه نهايى آن ايمان يا كفر خواهد بود. 2
در حج انواع ارتباط انسان با خدا وجود دارد. از طرفى كعبه و مكه محيط وحى است و زائران با قرائت قرآن ارتباط شفاهى خدا با انسان را مرور مىكنند و از طرفى حج در برگيرنده ارتباط شفاهى انسان با خداست و در اينجاست كه انسان عاشقانهترين و عارفانهترين مناجاتهايش را با حضرت حق در كنار كعبه و خانه خدا در ميان مىگذارد. ولى اين امور به حج اختصاص ندارد؛ هرچند در حج بسيار پررنگتر مىشود.
ولى آنچه ارتباط خدا با انسان را در حج مهم و متمايز مىكند، ارتباط غيرشفاهى خدا با بندگانش در حج است. خداوند در توصيف كعبه چنين مىفرمايد:
(إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّٰاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبٰارَكاً وَ هُدىً لِلْعٰالَمِينَ* فِيهِ آيٰاتٌ بَيِّنٰاتٌ مَقٰامُ إِبْرٰاهِيمَ) (آل عمران: 96 و 97)