30
ب) ساختارشكن بودن
در حج براساس مدل مناسكگذار 1، زائر ابتدا از محيط زندگى خود جدا مىشود و به فضايى جديد منتقل مىشود و سپس با تغييرى ناشى از گذراندن مناسك، با موقعيتى جديد به جامعه برمىگردد. 2
ويكتور ترنر 3 با اتخاذ مدل سهلايه مناسكگذار، به توسعه آن مىپردازد و اين مناسك را به مثابه حركتى از ساختار به ضدساختار و بازگشت مجدد به ساختار مىنگرد. او با طرح مفهوم جماعتواره، زائر را در هنگام انجام مناسك زيارتى، در شرايط ضدساختار يا حداقل ساختار مىداند كه از شبكه سلسلهمراتب اجتماعى خارج شده و با ديگر زائران روابط اجتماعى جماعتوارگى را ايجاد مىكنند. شاخصه روابط اجتماعى در اين فضاى متفاوت، همسانى ظاهرى و اعتزال دنيوى از لذتهايى است كه در دوره احرام با همشكلى در پوشش و نمادگرايىهاى قدرتمند مرگ به اوج خود مىرسد. 4
حج امكان ورود به فضايى خارج از ساختار زندگى دنيوى را ايجاد مىكند كه در آن زائران، گونهاى از روابط اجتماعى برابرگرايانه را مىآزمايند. آنها در اين فضا در هدفى مشترك وحدت مىيابند و نوعى نزديكى و همدلى را وراى تفاوتهاى دينى، قومى و