67يكديگر فكر مىكردند، آيا باز هم كفر جهانى، قدرت جسارت به ساحت اسلام و مسلمانان را پيدا مىكرد؟
با صداى صلوات بر محمد و آل محمد گروهى از حاجيان شيعه، رشته افكارم پاره مىشود و اشك شوقى كه در گودى چشمانم نشسته، با شنيدن سرود دلكش صلوات، آرام روى گونههايم مىغلتد. بىاختيار دستهايم را بلند مىكنم و رو به خانه، از ته دل براى فرج قائم آلمحمد[ دعا مىكنم.
از غربت شيعه دلم سخت گرفته و بغضى كه گلويم را بهشدت مىفشارد، انگار بهانه خوبى براى شكستن پيدا كرده است. مىگويند خواندن دو ركعت نماز در حجر اسماعيل، دردهاى سختى را درمان مىكند و من در اين لحظات، چقدر دلم مىخواهد بعد از اين طواف عاشقانه و به جا آوردن نماز طواف، يك بار، فقط يك بار هم كه شده، دستم به دامان اين مادر شوريدهحال برسد تا با دو ركعت نماز عشق، تا آستان معبود پر بكشم و غصههاى بىكسى شيعه را با نواى بىنوايى فرياد كنم.
دلم مىخواهد داروى دردهاى شيعه را كه ظهور منجى است، در دامن هاجر و در كنار خانه، آنجا كه مدفن چندين پيامبر خداست، آرزو كنم؛ اما مىدانم، مثل دفعات قبل، براى رسيدن به حجر اسماعيل(ع)، تلاشم به جايى نمىرسد.
عقربههاى ساعت بزرگ روبهرويم، از نزديك شدن اذان صبح خبر