32با ياد دعاى عرفه، حال خوشى پيدا مىكنم؛ اما صداى اذان ظهر به خاطرم مىآورد كه بايد به چادرم برگردم. قرار است بعد از نماز جماعت ظهر و عصر، دعاى عرفه امام حسين(ع) شروع شود. دلم مىخواهد حال خوشى كه دارم، با خواندن دعاى عرفه همچنان باقى بماند تا به راحتى دستهايم را براى چيدن گل استجابت، تا هرجا كه مىتوانم دراز كنم، تا آسمان، تا عرش، تا انتهاى ساحت نياز، تا سراپرده راز و با كلام مبارك مولايم، به زبان اشك فرياد بزنم كه:
اللهم انّي ارغَبُ الَيكَ و اشهَدُ بالرّبوبيةِ لك مُقِرّاً بأنّكَ رَبّي و أنّ اليكَ مَرَدّي. 1
پروردگارا! من اينك به شهود جمالت بسيار مشتاقم و به ربوبيت تو شهادت مىدهم و معترفم كه تو مربى و پروردگار منى و بازگشت من به سوى توست.
لحظه شروع دعا، فضاى چادر، زير آفتاب داغ عرفات، دريايى است كه امواج اشتياق، دلهاى ملتهب را تا ساحل تقرب پيش مىبرد؛ تا جايى كه عطر حضور معبود، مشام جانت را مىنوازد. اگر بخواهى شور اين لحظات را دريابى، بايد دلت گره بخورد به دلهايى كه بر امواج اشتياق مىروند تا گوهر معرفت معشوق را صيد كنند و در اشراق و تجلى، تعالى يابند؛ مىروند تا با كلام مولاى آزادگان جهان، زبان به حمد و ستايش پروردگار جهان بگشايند و با شكر نعمتهاى بىپايانش،