31خدا و تبرّى از دشمنان حق را در تمام طول تاريخ در گوش جان انسانهاى طالب حق بنشاند و شيعيان در قالب اين سرود دلكش، عاشقانه از پروردگار خويش درخواست كنند كه آنها را با دوستى و معرفت حسين(ع) و يارانش گرامى بدارد و تبرّى از دشمنان او را روزيشان نمايد. «فأسئلُ اللهَ الّذي اكرَمَني بِمعرفتكُم و مَعرفة اوليائكُم و رَزَقَنى البَرائة مِن اعدائِكُم».
آخرين فريادهاى برائت را كه نثار آمريكا و اسرائيل مىكنم، اشكى گرم، گونههايم را نوازش مىدهد و آرامشى عميق، وجودم را فرا مىگيرد؛ آرامشى كه حاصل تقرب به پروردگارم در مكتب عشق و معرفت حسين(ع) است.
راستى كدام يك از مكاتب بشرى توانستهاند با حفظ كرامت انسانى و گرامىداشت واقعى فرد، اينگونه رضايت و آرامش را به او هديه كنند؟ دلم مىخواهد به همه دنيا با فرياد اعلام كنم كه اينجا در سرزمين عرفات، درهاى مكتبى به روى انسان گشوده مىشود كه در آن، خداوند با معرفت حسين(ع) و دوستان او كرامت مىبخشد و گرامى مىدارد؛ عشق ارزانى مىكند و دل مىستاند و بالاخره، صفا مىدهد و اشك را به نشانه اعتراف به بندگى خالص مىپذيرد. آرى اينجا، در سرزمين عرفات، در مكتب حسين(ع) در اوج معرفت، به درجهاى از بندگى مىرسى كه به زبان حسين(ع) به درگاه پروردگار خويش ناله مىكنى و با زبان اشك، اعتراف، كه:
الهي انا الجاهِلُ في علمي فكيفَ اكونُ جهولاً في جهلي.
خداوندا! من در اين اوج دانايى و معرفت در برابر درياى علم و حكمت تو نادانم چه رسد به وقتى كه واقعاً نادانم.