76روز چهارم پس از نماز عشا دوباره آقاى فاضل و اسحاق آمدند و پس از مختصر پذيرايى، بحث شروع شد.
فاضل: اگر مراد شما از اهلبيت كه حق شفاعت دارند، دوازده امام شما و به قول شما از طرف خداوند وصى بلا فصل پيامبر(ص) هستند، چرا خداوند با اسم، آنان را در قرآن معرفى نكرده است؟ و اگر بگوييد: خداوند در ذيل آيات به آنها اشاره كرده است، خواهم گفت: مگر مىشود خداوند موضوع به اين مهمى را در لفافه قرار داده و مسلمانان را گرفتار اختلاف كرده باشد؟
احمد: برادر عزيزم! پرسش جالبى را مطرح كردى كه پرسش اصلى و مشكل بسيارى از برادران اهلسنت است.
فاضل: بله همين طور است.
احمد: آقاى فاضل! روش آموزشى قرآن، بيان كليات و اصول عمومى است. تشريح مصاديق و جزئيات اغلب، بر عهده پيامبر گرامى(ص) است. رسول خدا(ص) نه تنها مأمور به تلاوت قرآن بود، بلكه در تبيين آن نيز مأموريت داشت، چنانكه مىفرمايد:
(وَ أَنْزَلْنٰا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّٰاسِ مٰا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ) (نحل: 44)
و ما اين ذكر قرآن را برتو نازل كرديم تا آنچه بهسوى مردم نازل شده است، براى آنها روشنسازى و شايد انديشه كنند.
در اين آيه دقت كنيد! خداوند مىفرمايد:
«لتبيّن» و نمىگويد: «لتقرأ» يا «لِتتلو» و اين نشانه آن است كه پيامبر(ص) افزونبر تلاوت، بايد حقايق قرآنى را نيز روشن كند.