44رسولخدا(ص) اسامةبن زيد، ابو ايوب انصارى، عمر بن خطاب و برده سياهى را براى كندن قبر او صدا كرد. آنان قبر را آماده كردند، وقتى به لَحد رسيدند، آن حضرت وارد قبر شد و لَحد را كَند و خاكش را بيرون ريخت. سپس در لحد خوابيد و فرمود: «اى خدايى كه زنده مىكنى و مىميرانى و زندهاى و نمىميرى! مادرم فاطمه بنت اسد را بيامرز و قبر او را وسعت بخش. به حق پيامبرت و پيامبرانى كه پيش از من بودهاند». 1
در اين روايت آمده است كه خود صاحب شريعت، پيامبر عزيز اسلام(ص) به پيامبران پيش از خود متوسل مىشود.
سيره مسلمانان بر جواز توسل به ميت
سيره مسلمانان در توسل نيز پس از رحلت رسول خدا(ص) به همين منوال بوده است. از اين رو مىبينيم كه ابوبكر پس از رحلت پيامبر(ص) گفت: «اى محمد! ما را نزد پروردگارت ياد كن و ما را در خاطر داشته باش!». 2
در صحيح بخارى آمده است: وقتى مردم دچار قحطى مىشدند، عمر بن خطاب، با واسطه قرار دادن عباس بن عبدالمطلب، از خدا طلب باران مىكرد و مىگفت: خدايا! ما به پيامبرمان متوسل مىشديم و بر ما باران مىفرستادى، حال به عموى پيامبرمان توسل مىجوييم. پس بر ما باران بفرست. 3 در پايان روايت بخارى آمده است كه باران بر مردم نازل مىشد.
دريچه بالاى گنبد
آقاى فاضل! آن چيزى كه بالاى گنبد سبز پيامبر(ص) ديده مىشود و با طناب آن را