27
(حدثنا) أبو بكر بن ابى شيبة و زهير بن حرب قالا: حدثنا محمد بن عبيد، عن يزيد بن كيسان عن ابى حازم عن ابى هريرة قال: زار النبى(ص) قبر امه فبكى و ابكى من حوله فقال استأذنت ربى فى ان استغفر لها، فلم يؤذن لى واستأذنته فى ان ازور قبرها فاذن لى فزوروا القبور، فانها تذكر الموت. 1
ابوهريره مىگويد: پيامبراسلام(ص)، قبر مادرش را زيارت و گريه كرد و ديگران را نيز بهگريه انداخت. سپس فرمود: «از خداوند اجازه خواستم تا براى مادرم طلب بخشايش كنم، اجازه نداد! و اجازه خواستم كه قبر مادرم را زيارت كنم، به من اجازه داد. شما نيز قبرها را زيارت كنيد؛ زيرا شما را به ياد مرگ مىاندازد».
فاضل: اين اجازه به پيامبر(ص) منحصر بود و شامل امت نمىشود!
احمد: چرا اينگونه تصور مىكنيد؟ درحالى كه پيامبر(ص) براى عمل خود، (زيارت قبور)، دليل آورده است؛ يعنى زيارت قبور نه تنها مُنكَر نيست، بلكه معروف است و براى زيارت كننده پيامدهاى نيكو در بردارد و زيارت كننده را به ياد مرگ مىاندازد!
آقاى فاضل! در اين حديث صحيح «به اصطلاح شما» آمده است: پيامبر(ص) فرمود: «از خداوند اجازه خواستم تا براى مادرم بخشايش طلب كنم، اجازه نداد! اجازه خواستم، كه قبر مادرم را زيارت كنم، به من اجازه داد». سپس پيامبر روى قبر افتاد و گريست و ديگران را نيز به گريه انداخت و همين زيارت را براى مسلمانان الگو قرار داد و فرمود: «شما نيز قبرها را زيارت كنيد؛ زيرا شما را به ياد مرگ مىاندازد!».
چگونه خداوند به پيامبرش كه اشرف مخلوقات است، اجازه نمىدهد براى مادرش مغفرت طلب كند، ولى اجازه مىدهد قبر كسى را كه به قول شما حق مغفرت نيز ندارد، زيارت كند و اينگونه زيارت كردن را به ديگران نيز سفارش كند. كمى درباره احاديث وارده در اين كتابها و به اسامى اين كتابها بينديشيد!