17اختصاص يافته است.
فصل دوم، درباره مناسبات ايران و حجاز، از زمان صدر اسلام تا پايان دولت آلبويه، است كه در آن به مباحثى مانند مناسبات ايرانيان با حجاز در عصر رسولالله(ص)، عصر خلفا و بنىاميه پرداخته شده و در عصر بنىعباس، به خاندانهاى ايرانى صاحبمنصب در حجاز و خدمات و اقدامات آنان در حرمين، اشاره شده است. مناسبات ايرانيان با حجاز در عصر آل بويه، از جمله رقابت آنان با اخشيديان و فاطميان مصر براى سيادت بر حرمين، و خدمات آل بويه در حرمين، از جمله مباحث اين فصل است.
فصل سوم، به روابط حكومتهاى تركتبار ايران با حجاز و فصل چهارم، به مناسبات ايلخانان مغول، تيموريان و تركمانان با حجاز مىپردازد. فصل پنجم به روابط صفويه با حجاز و فصل ششم به روابط دولتهاى افشاريه، زنديه و فصل هفتم به روابط قاجار با حجاز اشاره دارد و فصل هشتم به مناسبات حكومت پهلوى با حجاز اختصاص يافته است.
سيد محمود سامانى