61اما امت از آن اصول سرپيچى نمود. طبقه بانفوذ اين امت مقابل قوانين برابرى قرار گرفت؛ قوانينى كه حضرت از همان روز اول بيعت، اعلام كرد و آن را بهدرستى اجرا نمود و همچون سد محكمى مقابل مصلحتهاى افراد بانفوذ قرار داد.
طبقه توانگر جامعه، طبيعتاً بهصورت آشكار و مخفيانه با آن قوانين به مبارزه برخاست و عليه آن دست به توطئه زد. مردم نادان و سطحىنگر كه خاستگاه مصالح خود را نمىدانستند، از آن طبقه پيروى كردند. در نتيجه، رهبرى قبيلهاى و طايفهاى بر رهبرى دينى يا امام(ع)، غلبه پيدا كرد. گاهى حضرت از خداوند مىخواست تا او را از دست اين مردم نادان نجات دهد و به برادرش، محمد مصطفى(ص) ملحق گرداند. شيخ محمدحسين حرزالدين روايتهاى زيادى را ذكر كرده است كه رفتن امام على(ع) به نجف را تأييد مىنمايد. 1 شايد كسى كه درباره امنيت و آرامش حاكم بر اين منطقه، در خلال دهههاى نخست نيمه دوم قرن بيستم تأمل بنمايد، بتواند ارزش استراحت اميرمؤمنان(ع) و ديگران را در اين سرزمين، درك نمايد؛ سرزمينى كه انسان را از اين جهان به جهان ديگرى مىبرد كه سرشار از صفا و آرامش است؛ بهويژه در روزهاى فصل بهار و شبهاى مهتابى تابستان.
به سختى مىتوان زمانى را مشخص كرد كه امام على(ع) آن را به منظور استراحت انتخاب مىنمود. آيا اين زمان در شب بوده است يا روز؟ تصور بر اين است كه اين موقعيت چندين بار در شبهاى مهتابى اتفاق مىافتاده است و گاهى نيز در يك روز بهارى. بدون ترديد، آن حضرت(ع) در بسيارى از اوقات، تعدادى از ياران برگزيده خود را انتخاب مىنمود؛ كسانى كه به ايشان ايمان داشتند و از تنهايى او در اين مكان باخبر بودند. منابع شيعى اخبار مربوط به اين استراحت اميرمؤمنان(ع) را نقل كردهاند؛ ازجمله خبر مربوط به ديدار آن