108روايت نموده است، ذكر مىنماييم 1؛ چراكه اين كتاب، بيشترين تعداد روايت را در اين زمينه ذكر كرده است و بيشتر از بقيه منابع، محل شك و شبهه است. او سخن گفتن از ضريح امام(ع) يا تاريخ بناى آن را به انضمام اخبار مربوط به آن، بهصورت كلى كنار گذاشته و به آن بىتوجهى كرده و بيشترين سعى خود را براى ايجاد شك و شبهه ميان مردم درباره مكان آن، نموده است. چنانكه بيشتر روايتهاى او، از يك طرف با روايت ابنسعد در تعارض است و از طرفى ديگر، با روايتهاى مسعودى كه ابنسعد آنها را روايت نكرده است، همخوانى ندارد. ما در صفحات بعدى پژوهش حاضر، تمامى آن روايتها را بررسى خواهيم كرد. همچنين از تمامى كسانى كه آن روايتها را ذكر كردهاند، هم قبل از خطيب بغدادى و هم پس از او، نام خواهيم برد و موضعگيرى آنان را در قبال اين روايتها مىآوريم.
در واقع اين روايتها را مىتوان به چهار دسته تقسيم كرد:
الف) روايتهايى كه بيانگر مدفون بودن امام على(ع) در كوفه است؛
ب) روايتهايى كه بيانگر مدفون بودن امام على(ع) در كوفه، در يك مكان مشخص است؛
ج) روايتهايى كه بر بردن پيكر مطهر ايشان به مدينه و دفن آن در بقيع دلالت دارد؛
د) روايتهايى كه دلالت دارد ضريح فعلى امام على(ع) به مكان قبر ايشان، تعلق ندارد. بلكه به قبر مغيرة بن شعبه، تعلق دارد.
الف) روايتهاى ناظر بر مدفون بودن امام على(ع) در كوفه
او در اين باره سه روايت را نقل مىكند:
روايت اول: به نقل از اسحاق بن عبدالله بن ابىفروه روايت شده است: