107بدون شك، موضعگيرى حاكمان آن زمان درباره روايتهاى مشكوك، بهگونهاى بود كه آن روايتها را پذيرفته و نيكو مىشمردند.
«سيد هبةالدين شهرستانى» در تحقيقى با عنوان «ما لا يغتفر فى شريعة التاريخ»، موضوع شك نمودن درباره مكان ضريح مطهر امام على(ع) را نزد برخى، بهويژه خطيب بغدادى، مورد بحث قرار داده و آن را باطل دانسته است. 1 شهرستانى تنها كسى نبود كه آن موضوع را بحث نمود؛ همچنانكه پيشتر نيز گفته شد، دهها نفر ديگر در اين كار با او مشاركت داشتهاند.
گفتنى است كه بيشتر منابع تاريخى و روايى اصحاب حديث (اهل سنت)، در برهههاى زمانى سخت و دشوارى تأليف شده است؛ بهگونهاى كه در آن دوران، اختلافات مذهبى به شكل كشنده و ويرانكنندهاى رواج يافته بود. در آن دوره، روايتهايى افزايش پيدا كرد كه درباره عقايد مذاهب و اخبار آنان، شك و شبهه ايجاد مىكرد. بيشتر آنان، به هيچ منبعى كه با افكار آنان مخالف بود و حتى امكان داشت مشكلگشا باشد، استناد نمىنمودند.
از طرف ديگر، تمامى منابع دانشمندان اهل بيت(عليهم السلام) و رجال آنان در معرض شك و ترديد بود. عجيبتر اينكه اتهام تشيع، اتهامى بود كه بالاتر و سنگينتر از تمامى اتهاماتى بود كه هر روايتى را از درجه اعتبار ساقط مىكرد. شگفتانگيز است كه اين منابع، خودشان را به صحبت كردن درباره ضريح امام(ع) يا علل قيامش مكلف ننمودهاند؛ با وجود اينكه در منابع آنان، روايتهايى وجود دارد كه ساير اماكن مورد اختلاف براى قبر مبارك امام على(ع) را ذكر كردهاند يا اماكن ديگرى را بر مكان حقيقى قبر امام(ع) ارجح دانستهاند.
تا آنجا كه بتوانيم، روايتهاى خطيب بغدادى را كه در كتاب «تاريخ بغداد»،