128شيعه را گمان بر آن است كه اين سنگ به دست على[(ع)] به دو نيم شده است، يا با ضربه شمشير او يا به معجزهاى از معجزات الهى. البته هيچجا ذكر نشده است كه على[(ع)] وارد اين سرزمين شده است؛ مگر آنكه اين حادثه در خواب اتفاق افتاده باشد. شايد خواب براى آنان چيزى را توجيه كند كه بيدارى توجيه نمىكند و وجود اين سنگ، عامل بناى اين زيارتگاه بوده است. 1
با استناد به نوشته مقريزى (845 ه .ق)، به نظر مىرسد كه اين سنگ در برخى دورههاى تاريخى، به قدمگاه حضرت پيامبر(ص) شناخته، و زيارت مىشده است. او در محل اشاره به اختلاف ابنتيميه 2 با اهالى دمشق، ضمن حوادث سال 704 ه .ق نوشته است:
نامهرسان از دمشق خبر آورد كه تقىالدين احمد بن تيميه با اهالى دمشق بر سر سنگ موجود در مسجد نارنج، كنار مصلاى دمشق، و اينكه اثر موجود در آن قدمگاه پيامبر(ص) است، اختلاف و درگيرى پيدا كرد؛ زيرا وى معتقد است كه تبرك مردم به اين سنگ و بوسيدن آن جايز نيست.
مقريزى در ادامه افزوده است كه ابنتيميه در روز 16 رجب همان سال، با خود تعدادى سنگبُر (سنگتراش) آورد تا صخره را ببُرند و اين كار موجب اعتراض مردم شد. 3
در مجاورت اين مشهد، تعدادى از مشاهير دمشق، به خاك سپرده شدهاند كه از آن جمله مىتوان به تعدادى از مشايخ طريقت كواكبيه (از طرق تصوف و از شاخههاى