50غروب است 1 - درمورد قول به استتار در ميان فقهاى شيعه اين نكته را متذكر مىشود كه قائلان به استتار شمس بر اين عقيدهاند كه مراد از استتار، غيبوبت از حس است؛ به شرط اينكه حائلى بين چشم ناظر و افق و محل غروب خورشيد نباشد. اما درعين حال اين روايت را بر تقيه حمل مىكند. 2 حمل اين روايت بر تقيه از سوى ايشان و ديگر فقها 3 بيانگر اين است كه اهل تسنن مخفى شدن خورشيد پشت كوه را براى مغرب كافى مىدانند! برخى نيز بر موافقت اين اخبار با قول عامه تصريح نمودهاند 4 و حال آنكه چنين حملى صحيح نبوده، اين مطلب خلاف تصريحات فقهاى عامه است. علامه حلى به درستى از برخى از عامه چنين نقل مىكند:
برخى از فقهاى عامه چنين گفتهاند: [ملاك مغرب] سقوط قرص است كه در صحرا روشن است؛ ولى در آبادىها و مناطق كوهستانى عدم بقاى هيچ شعاعى از خورشيد بر سر ديوارها و قله كوهها دلالت بر سقوط قرص دارد و تمام علماى عامه بر اين عقيدهاند. 5