38 دعاها را بر طبقهاى نور نهند و با حرير آن را بپوشانند و براى مرده آورند و گويند: اين هديه فلانى است كه بر تو فرستاده است». 1
«شهابالدين احمد بن محمد خفاجى مصرى» مىنويسد:
گاهى منظور از زيارت آنها (اموات) نيكويى كردن در حق آنها و اكرام آنان است؛ مانند زيارت قبر پدر و مادر و زيارت كسى كه بهدليل اكرام او، بر گردن شخص، حق دارد. پس همانا كه ميت، همانند زنده، مورد اكرام قرار مىگيرد و گاهى مقصود از زيارت، مأنوس شدن با ميت و رحمت بر اوست، كه اين امر نيز مستحب است؛ چرا كه از حضرت رسول (ص) روايت شده است كه: «همانا ميّت با كسى كه او را زيارت مىكند، مأنوستر مىشود از كسى كه او را در زمان حيات خويش دوست مىداشت». 2
عقلانيت حضور بر سر قبور بهدليل تعلق و توجه ارواح به قبور خويش
بعضىها معتقدند چون ميت ميان قبر قرار مىگيرد و گاهى نيز به خاك تبديل مىشود و آنچه از او به جاى مىماند، روح اوست پس زيارت، تنها با ارتباط روحى صورت مىپذيرد و بدينگونه نيازى به حضور بر سر مزار نيست و اساساً اين كار، بىمعنا و به دور از روش عقلانى است. اما بايد توجه داشت افزون بر احاديثى كه در آن به توجه و تعلق ارواح به قبور خويش اشاره شده است، برهانهاى فلسفى و عقلى نيز در اينباره وجود دارد. در واقع فلاسفه و عرفا، براساس برهان، روح را به همان قبرى كه بدن مادى او در آن است، متعلق مىدانند. بنابراين مىتوان گفت كه حضور كنار مزار، روشى عقلانى است و در پى آن، شخص مطمئن مىشود كه فرد