29همانطور كه اشاره شد، از نشانههاى فطرى بودن مسئلهاى، همگانى بودن آن ميان همه قومها و مليتهاست. موضوع زيارت و يادبود درگذشتگان نيز، همين گونه است؛ بهطورى كه همه آيينها و قومها، گرايش و توجه جدى به آن دارند. بر اين اساس، شيعه در مسئله زيارت، تنها نيست. بلكه انواع آيينها و قومها را در اينباره، با خود هماهنگ مىبيند.
عقلانى بودن زيارت بهدليل حيات برزخى مردگان
زيارت اهل قبور، آنگاه ثمربخش و دور از هرگونه خرافهگرايى خواهد بود كه پيش از هرچيز، مسئله حيات برزخى مردگان ثابت شود. صرفنظر از آيات و اخبار فراوانى كه درباره زندگى انسان پس از مرگ و حيات برزخى آنها وجود دارد - كه از آنها به دلايل نقلى تعبير مىشود- دلايل عقلى اطمينانبخشى نيز در اينباره وجود دارد. فلاسفه و حكما با اقامه برهان و دلايل عقلى، حيات برزخى مردگان و باقى بودن نفس ناطقه انسان پس از مرگ و در پى آن، مسئله زيارت را عقلانى كردهاند.
«فخر رازى» در اينباره مىنويسد:
همه عقلا اتفاقنظر دارند كه برترين انسانها اين سه دستهاند: پيامبران، اوليا و حكماى الهى. آنگاه كه اين نكته مورد پذيرش قرار گرفت، مىگوييم: همه پيامبران و اوليا و حكماى الهى اجماع دارند بر اينكه نفس پس از مرگ بدن، باقى مىماند. اين گروه كه چنين سخنى دارند، كسانىاند كه از دنيا اعراض داشته، به آخرت اقبال دارند؛ همانگونه كه خداوند مىفرمايد: (وَ الْبٰاقِيٰاتُ الصّٰالِحٰاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوٰاباً وَ خَيْرٌ أَمَلاً)؛ «و باقيات صالحات (ارزشهاى پايدار و شايسته) ثوابش نزد پروردگارت بهتر و اميدبخشتر است». (كهف:46) آنها به احوال دنيا توجهى نداشته، چندان در آبادانى آن نكوشيدهاند. اگر نفس و روح آدمى، پس از مرگ، باقى نباشد [و با مردن بدن،