30 او هم بميرد و فانى شود] پس شيوه پيامبران و اوليا و حكماى الهى درباره مذمت دنيا و روىگردانى از جهان ماده، و روىآوردن به جهان آخرت و ستايش از آن، شيوهاى باطل و فاسد بوده، عملكرد انسانهاى فاسق و كافر در دنياطلبى آنها، بر حق خواهد بود؛ درحالىكه كاملاً آشكار است كه اين سخن، باطل و نادرست است. از اينجا (اينكه پيامبران، اوليا و حكماى الهى آخرتگرا بوده و مردم را به آن، توصيه و تشويق مىكردهاند) نتيجه مىگيريم كه بهطور قطع، روح انسان حيات برزخى داشته، پس از مرگ بدن، باقى است.
فيلسوف شرق، صدرالمتألهين شيرازى نيز در اين باره مىنويسد:
از دلايل عقلى بقاى نفس پس از مرگ بدن اين است كه وقتى تأمّل كنيم درمىيابيم كه بدن هنگام خواب ضعيف مىشود، درحالىكه روح، در آن هنگام نه تنها ضعيف نمىشود بلكه قوىتر مىشود و مىتواند امور غيبى را مشاهده كند و از بسيارى از مسائل پنهانى باخبر گردد. حال كه ضعف بدن در اثر خواب موجب ضعف نفس نمىشود، بلكه آن را قوى مىگرداند، مىتوان گمان قوى حاصل نمود كه مرگ بدن، سبب مرگ نفس نخواهد شد. دليل ديگر آنكه فراوانى افكار مىتواند موجب آسيبرساندن به قواى مغزى شده، آسيبديدگى مغز نيز به مرگ بيانجامد؛ درحالىكه همين افكار [چه بسا] سبب كمال نفس به معارف الهى مىباشد، و آن، غايت كمال نفس است. پس آنچه سبب كمال نفس شده است، موجب نقصان بدن شد و اين امر نيز موجب گمانى قوى [و قريب به قطع] مىشود كه نفس با مرگ بدن نمىميرد. 1
در حكايت آمده است كه وقتى به فرموده رسول خدا (ص) ، كشتههاى دشمن را در چاه بدر افكندند، رسول خدا (ص) بر سر چاه بدر ايستاد و گفت: «اى به چاهافتادگان! اى