40شايد توسل عمر به عباس به دو علت بوده است:
الف) تا عباسبنعبدالمطلب برايش دعا كند؛
ب) عباس نيز از جمله كسانى بود كه باران طلب مىكرد و از باران بهره مىبرد.
مىبينيم عباسبنعبدالمطلب، هم حاجتمند بود و هم فردى سالخورده و از سوى ديگر با پيامبر(ص) نسبت خويشى داشت. خداوند نيز از مسلمان سالخورده حيا دارد؛ چه رسد به اينكه عموى پيامبرش باشد؛ چنانكه دعاى مضطر را اجابت مىكند؛ به همين دليل عمر با توسل به سالخوردگى عباس، درخواست باران كرد.
اگر مخالف توسل بگويد من با توسل كه در اين روايات آمده، مخالف نيستم، بلكه جواز توجه و يارىخواهى مطلق را ممنوع مىدانم؛ زيرا اين شبهه پيش مىآيد كه فرد واسطه، برتر از كسى است كه به او استغاثه مىشود. در پاسخ مىگوييم هيچ مسلمانى به چنين موضوعى معتقد نيست و لفظ توجه و يارىخواهى از خدا نيز چنين دلالتى ندارد؛ زيرا واژه توجه، از جاه و وجاهت گرفته شده است. معناى آن نيز والامقامى است. انسان ممكن است به فرد منزلتدارى متوسل شود و او را واسطه درگاه فردى والامقامتر قرار دهد. استغاثه نيز به معناى درخواست كمك است. استغاثهكننده نيز از فرد واسطه استغاثه مىخواهد كه يارىخواهى وى را نه خود، بلكه از طريق ديگرى به نتيجه برساند؛ هرچند ديگرى بالاتر از اوست. بنابراين در دل مسلمانان، معناى توسل و درخواست