50است، پس رضاى به آن افعال قبيح نيز واجب خواهد بود؛ حال آنكه رضايت به فعل قبيح، حرام است. 1
ط) مسئله بداء
«بداء» در لغت به معناى ظهور كامل يك چيز است، 2 و «ابداء» به معناى اظهار نمودن، در مقابل «اخفاء» است. 3 «بداء» در اصطلاح يعنى خداى متعال بر اساس مقتضاى معين، تقدير مشخصى براى بندهاى معين فرمايد، آنگاه بر اساس مقتضاى جديد كه نتيجه عملكرد خود آن بنده است، تقدير ديگرى براى او تعيين فرمايد كه هر دو حالت و هر دو تقدير، از قبل در علم ازلى الهى بوده است. 4
در حقيقت، «بداء» به معناى تأثير افعال نيك و بد انسان در سرنوشت و تقدير اوليه او است؛ «بداء» در تكوين همچون «نسخ» در تشريع مىباشد. عقيده به بداء از ويژگىهاى مكتب شيعه است و پيشوايان معصوم عليهم السلام اهتمام بسيار بر آن داشتهاند.
مسئله بداء در كتاب و سنت ريشه دارد 5 و از ضروريات شريعت اسلام - و چه بسا از ضروريات همه شرايع آسمانى - است، اما متأسفانه اهل سنت به آن معتقد نيستند و شيعيان را به دليل اين عقيده، ملامت مىكنند. تفسير طعنهآميز فخر رازى در اين باره چنين است: « قالت الرافضة: البداء جائز على الله تعالى ». 6 به گمان اهل سنت، منشأ اعتقاد شيعه به بداء، توجيه پيشگويىهاى امامان شيعه است كه احياناً تحقق نيافته است. 7
در واقع، علت مخالفت اهل سنت با اين آموزه، تفسير نادرست آنها از اين حقيقت است.