49پيشوايان معصوم شيعه عليهم السلام تلاش فكرى و فرهنگى گستردهاى در تبيين و تفسير صحيح از قضا و قدر الهى به كار بستهاند. آنان در عين تأكيد بر اصل قضا و قدر، با تفسير جبرآلود آن، به شدت مخالفت كردهاند. 1
برخى از انديشمندان شيعى، قضاى الهى را به «ذاتى» و «فعلى» تقسيم كردهاند. «قضاى فعلى» قطعيت و وجوب موجودات است كه از علت تامه آنها ناشى مىشود. «قضاى ذاتى» علم خداوند به اين وجوب و ضرورت است.
از ديدگاه ايشان قدر الهى نيز دو مرتبه دارد: «مرتبه علمى» و «مرتبه عينى و فعلى». اندازه و ويژگىهاى موجودات كه با آنها همراه است، قدر عينى و فعلى است. علم ازلى الهى به اين ويژگىها و اندازهها، قدر علمى است. 2
اما اهل سنت، قضاى الهى را به اراده ازلى خداوند تفسير كردهاند؛ و قدر الهى را ايجاد موجودات به مقدار و اندازههاى معين از نظر ذات و صفات دانستهاند. 3
اشاعره در مسئله خلق افعال، اسباب و وسايط را ناديده مىگيرند و افعال بشر را مخلوق مستقيم خداوند مىدانند؛ از اين رو در مسئله قضا و قدر نيز افعال انسان را همچون ديگر پديدهها، موضوع قضا و قدر الهى به معناى مزبور تلقى مىكنند.
بنابر ديدگاه اماميه، قضا و قدر الهى به افعال انسان تعلق مىگيرد، اما بر اساس نظام اسباب و مسببات و نه خارج از آن. در اين صورت، هم انتساب افعال قبيح به خداوند لازم نمىآيد، و هم مسئله لزوم راضى بودن به قضاى الهى حل مىشود.
اما هرگاه قضاى الهى به معناى خلق و آفرينش باشد (ديدگاه اشاعره)، افعال نارواى انسان نيز مخلوق مستقيم خداوند خواهد بود؛ و چون رضا به فعل خداوند واجب