38نامگذارى اين گروه از مسلمانان به «اهل سنت و جماعت» به زمانى بازمىگردد كه «ابوالحسن اشعرى» امام مذهب اشاعره، از استاد خود «ابوعلى جبائى» كناره گرفت و بر آن شد كه با مكتب معتزله مقابله كند و اعتقادات اهل حديث را اثبات نمايد. وى و پيروانش خود را اهل سنت و جماعت ناميدند، به اين اميد كه بر سنت و طريقه پيامبر (ص) و سلف، عمل نمايند. 1
اتحاد و همبستگى چشمانداز مصلحان و انديشمندان
اين دو گروه مسلمان (شيعه و سنى) كه اكثر قريب به اتفاق امت اسلامى را تشكيل مىدهند، در بيشتر اصول معرفتى و مبانى دينى، اتفاق نظر دارند و ديدگاههاى آنان به هم نزديك است. در موارد اختلافى نيز مصلحان اجتماعى و انديشمندان فرهيخته در هر دو مذهب، به حق معتقدند كه اولاً با برگزارى مناظرهها و مذاكرههاى علمى در محيط آرام، زمينه تقريب مذاهب فراهم است؛ و ثانياً اختلاف نظر در اينگونه مسائل، هيچگاه مانع اخوت اسلامى و وحدت صفوف مسلمين در برابر دشمنان قسمخورده اسلام نخواهد بود. همانگونه كه اختلاف نظر در ميان انديشمندان يك مذهب نيز كم نيست، اما اين اختلافها مانع اتحاد و همبستگى درونمذهبى نشده است.
اصولاً بستن باب انتقاد و مذاكره علمى به روى خود، مرگ دانش و ميرايى تفكر و انديشه را در پى دارد و چهبسا منظور حديث نبوى كه « اختلاف امتّي رحمة »، 2 همين گفتوگوهاى علمى براى روشن شدن حقايق باشد.
ازاينرو بزرگان شيعه در تمام اعصار كوشيدهاند با طرح مباحث علمى و عقيدتى، به روشن ساختن حقايق بپردازند و عملاً نيز از هر نوع اتحاد و همدلى مسلمانان بر