24حقيقت بداء بر دو اصل استوار است:
الف) اينكه خدا قدرت مطلق است و مىتواند هر تقديرى را عوض كند و هر زمان كه بخواهد، تقدير ديگرى جايگزين آن سازد. اين در حالى است كه از پيش هر دو تقدير را مىداند و علم او هرگز تغيير نمىكند؛ چون تقدير اول به گونهاى نيست كه از او سلب قدرت كند.
ب) إعمال قدرت و سلطه خداوند و تغيير سرنوشت و مقدّرات، از روى حكمت و مصلحت است. بخشى از اين تغيير مربوط به عمل و نحوه زندگى خوب يا بد شخص است. با اين امور، زمينه تغيير در سرنوشت پديد مىآيد. يَمْحُوا اللّٰهُ مٰا يَشٰاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتٰابِ (رعد: 39). بنابراين، بداء در حقيقت، آشكار كردن است، يعنى خداوند، آنچه را كه مىداند و انسان از آن مطلع نيست، آشكار مىسازد بداء ناميده شدن آن به اين اعتبار است كه در مقام فعلى الهى نمايان مىگردد؛ اگرچه جهل و تغيير از ذات الهى به دور است.
شيعه، معتقد به ضرورت لطف است. لطف از صفات فعل خداوند و لازمه حكمت اوست. مراد از لطف، افعالى است كه خداوند در حق مكلفان انجام مىدهد تا اسباب هدايت براى آنان بهصورت كامل محقق شود؛ مانند: فرستادن رسولان، انزال كتابهاى آسمانى، وعده و وعيدها، بشارتها و انذارها، تعيين امام معصوم عليهم السلام و... . البته وجوب به معناى تعيين تكليف براى خدا نيست، بلكه هدايت لازمه رحمت و حكمت اوست و عقل انسان، اين اصل را مىفهمد.
نبوت
شيعه، به نبوت پيامبر اكرم، حضرت محمدبن عبداللّه (ص) اعتقاد دارد و بر اين باور است كه او خاتم پيامبران است و پس از او بر كسى وحى نبوى نمىشود. قرآن معجزه جاودان و تغييرناپذير اوست و اسلام، دينى، جهانى و جاودان است.