56انسان سرشته بر زيبايى و لطف است... ». 1 برمبناى چنين ديدگاهى، انسان، داراى اختيار است و انتخاب، و واجد نيروى اراده كه براساس همين اراده، بايد راه طبيعى و فطرى خود را انتخاب كند و بپيمايد. آيتالله خامنهاى در رساله «روح توحيد؛ نفى عبوديت غير خدا» اين نگاه به انسان را يكى از آثار جهانبينى توحيدى مىداند:
[توحيد] از ديدگاه مطالعه و قضاوت درباره انسان... به معناى آزادگى همه انسانها از قيد اسارت و عبوديت غير خدا نيز هست و اين تعبيرى ديگر از لزوم عبوديت خداست. انسانهايى كه به گونهاى مقهور سر پنجه تسليم و اسارت غير خدايند (اسارت فكرى و فرهنگى، اسارت اقتصادى، اسارت سياسى) با توجه به مفهوم گسترده عبادت، در چنبر بردگى و عبوديت بندگانى همانند خود گرفتار آمدهاند... توحيد، اين شيوه زندگى را نفى مىكند... عنصر فاخر و ارجمند انسان، بسى ارزندهتر از آن است كه اسير و مقهور و ذليل در برابر هركسى به جز خدا باشد... .
ايشان در ادامه مىافزايد:
[توحيد] به معناى هماهنگى و همگامى انسان با جهان پيرامونش نيز هست؛ پهنه گسترده گيتى، ميدان فعل و انفعال قوانين بىشمار آفرينش است... با همنوازى قوانين آفرينش است كه آهنگ موزون هستى شكل مىگيرد و نظم دلنشين جهان پديد مىآيد. انسان نيز جزئى از اين مجموعه است... محكوم قوانينى عام و نيز قوانينى ويژه... اما انسان، برخلاف ديگر خويشاوندانش... از نيروى انتخاب و اراده برخوردار است... راه فطرى و طبيعى را بايد به انتخاب بپيمايد... . 2
توجه داشته باشيم كه چنين انسانى، گرچه صاحب حقوقى است، در برابر آن تكاليفى نيز دارد. اين حق وتكليف، دو ساحت دارد كه يكى مربوط به ساحت فردى انسان و ديگرى مرتبط با ساحت اجتماعى او است: