96پنج بار به حج رفتم. در يكى از سفرهاى حج، درحالى كه پياده مىرفتم، راه را گم كردم. شروع كردم به گفتن اين جمله كه اى بندگان خدا راه را به ما بنماييد. پيوسته همين را مىگفتم تا اينكه راه را پيدا كردم.
كسى به وهابيانى كه خود را به امام احمد حنبل منسوب مىدانند بگويد: «چگونه براى احمدبن حنبل جايز بوده كه از غير خدا بخواهد او را راهنمايى كند، درحالىكه راهنماى او غايب بوده و وى او را نمىديده است»!
از جمله شبهات وهابيت در تكفير استغاثهكنندگان يا خطابكنندگانِ پيامبران يا اوليايى كه وفات يافتهاند، اين است كه كسانى كه پيامبر يا يكى از اوليا را خطاب نموده، از او استغاثه مىكنند، ممكن است اين ندا در آنِ واحد در چند مكان [از طرف چند نفر] صورت پذيرد و اين عدد ممكن است بسيار باشد و سر از صدها هزار درآورد. درحالىكه عقيده آنان بر اين است كه شخص استغاثهشونده در همان لحظهاى كه او را خطاب مىكنند در همانجا حاضر مىشود. صرفنظر از اينكه اين عمل، به جهت آنكه براى غير خدا صفات خدايى قرار مىدهند و او را در همهجا حاضر مىدانند، كفر و شرك بوده، عقلاً نيز غير ممكن است؛ زيرا بديهى است كه جسم واحد در زمان واحد نمىتواند در چند جا باشد.
جواب آن است كه اعتقاد مسلمانان اين نيست كه «شخص» نداشونده هنگامى كه او را صدا مىزنند در اماكن متعدد حضور مىيابد كه اين اعتقاد، كفر است و اين حضور نيز محال، بلكه اعتقاد بر حضورِ بركتى است كه خداوند از سر لطف و رحمت خود بر ندادهنده در مكانهاى متعدد ايجاد مىنمايد و اين به جهت گراميداشت استغاثهشونده است.