77چهارم اينكه مشركان با پرستش بتها، در پى تقرب به خداوند بودند؛ همچنانكه خداوند از آنان نقل مىكند. ولى مسلمانان با توسل به پيامبران و... در پى تقرب به خدا نيستند؛ چرا كه تقرب به خداوند فقط در سايه عبادت ممكن است. به همين دليل، خداوند به نقل از مشركان مىگويد: (مٰا نَعْبُدُهُمْ إِلاّٰ لِيُقَرِّبُونٰا) . مسلمانان در پى تبرك جستن و شفاعت خواستن از آنان هستند. بديهى است كه قصد تبرك به چيزى، غير از تقرب به وسيله آن است.
پنجم اينكه مشركان معتقد بودند كه خداوند متعال جسمى است در آسمان و آنان در پى تقرب و نزديكى جسمانى بودند. چه اينكه لفظ (زُلْفىٰ ) نيز بر همين نكته تأكيد دارد. تأكيد چيزى با هممعناى خودش، غالباً در مواردى است كه معناى حقيقى مراد باشد نه معناى مجازى؛ مثلاً وقتى مىگوييد «قتله قتلاً»، كشتن حقيقى به ذهن تبادر مىكند، نه زدن شديد. درحالىكه اگر فقط بگوييم «قتله» ممكن است مراد، زدن شديد باشد. ولى مسلمانان چون قائل به جسمانى بودن خداوند نيستند، از توسل، طالب تقرّب جسمانى نيستند. بنابراين حكم آيه بر آنان حمل نمىشود.
آرى، وهابيت از آنجا كه معتقدند خداوند جسمى است كه بر عرش خود در آسمان مىنشيند، براى تبركى كه در توسل مورد نظر مسلمين است، معنايى جز تقرب جسمانى نيافته، از همين رو آيه مذكور را بر آنان تطبيق دادهاند!
شايسته است در اينجا انواع شرك را بيان نماييم:
«شرك استقلال»: عبارت است از اثبات دو خداى مستقل، مانند شرك مجوس.