43
وهابيت و كنار نهادن عقل
از آنجا كه [حكم] صريح عقل سليم، با آنچه وهابيت بدان معتقد است، تضارب و تنافى تام دارد، وهابيان عقل را كنار نهاده و فقط به ظواهر نقل تمسك مىجويند؛ اگرچه به «محال» و «گمراهى» منتهى شود!
آنان با تمسك به ظواهر [برخى] آيات، معتقدند كه خداوند بر عرش مستقر است و بر آن برترى جسمانى دارد و صاحب صورت و دو دست است و به آسمان دنيا فرود مىآيد و [سپس] بالا مىرود؛ يعنى نزول و صعود او حسى است و مىتوان با همين انگشتان به او در آسمان اشاره نمود! و ديگر عقايدى كه به جسمانى بودن خالص خداوند منجر مىگردد. خداوند از آنچه ستمگران مىگويند، بسيار برتر است.
وهابيتى كه زيارتكنندگان قبور را بتپرست مىنامد، خود به بتپرستى دچار شدهاند؛ چرا كه معبود خويش را جسمى قرار دادهاند كه مانند مخلوقات بر جايگاه خود نشسته و [از آن] پايين مىآيد و [به آن] برمىگردد، و صورت و دست و پا و انگشت دارد؛ چيزهايى كه معبود حقيقى از آن منزه است.
هنگامى كه با براهين عقلى به آنان پاسخ داده مىشود و برايشان اثبات مىگردد كه به حكم عقل، اين چيزها با الوهيت خداوند ناسازگار است،