21 همان كار را انجام مىدهم كه پدرت انجام مىداد! 1
اگر هدف خليفه از تصرف فدك، تنها اجراى يك حكم الهى بود و آن اينكه درآمد فدك، پس از كسر هزينه خاندان پيامبر، در راه مسلمانان مصرف گردد، چه فرق مىكرد كه اين كار را خود او انجام دهد يا دخت پيامبر و شوهر گرامى او كه به نص قرآن از گناه و نافرمانى مصون و پيراستهاند.
اصرار خليفه بر اينكه درآمد فدك در اختيار او باشد گواه بر اين است كه او چشم به اين درآمد دوخته بود تا از اين راه براى تحكيم حكومت خود كمك بگيرد.
شاهد روشنتر، حادثه زير است: دختر پيامبر گرامى پيش خليفه رفت و گفت پدرم در حال حيات خود فدك را به من بخشيده بود و على و ام ايمن نيز گفتار فاطمه را تصديق كردند، خليفه ناچار شد كه فدك را پس دهد و مالكيت دختر پيامبر را طى نامهاى گواهى كند. دخت پيامبر درحالىكه نامه خليفه را در اختيار داشت از خانه خارج شد، و در نيمه راه با همفكر وى عمر روبهرو گرديد. وقتى وى از جريان آگاه شد نامه را از فاطمه گرفت و پيش خليفه رفت و گفت: فدك را به فاطمه دادى و مالكيت او را امضا كردى؟ خليفه گفت: بلى.
گفت: على در اين شهادت ذى نفع است و مىخواهد از اين جريان بهرهبردارى كند و ام ايمن زنى بيش نيست و سپس آب دهان در نامه انداخت و خطوط آن را محو كرد و پاره نمود. 2
چه جسارتى بالاتر از اينكه همفكر خليفه، على(ع) را كه پيامبر گرامى او را مدار حق و محور حقيقت خوانده است، به سودجويى متهم كرده چنين پندارد كه انگيزه على از دادن شهادت، نفع شخصى او بوده است.