13داشت. بلوك آمريكا، اسرائيل و رژيم سعودى كه پيش از آن نتوانسته بودند در معارضه با ايران، لبنان و عراق كارى از پيش ببرند اكنون تصور مىكردند سوريه حلقهى ضعيفى است كه اگر از جا كنده شود زنجيره مقاومت از هم گسيخته مىشود. راهاندازى انقلاب مصنوعى در سوريه به عنوان امتداد خط كودتاى مخملى نرم كه سابقا در اروپاى شرقى و آسياى ميانه با موفقيت نسبتاً بالايى امتحان شده بود را آغاز كردند. بدين ترتيب به كمك شاخههاى غربى، عبرى و عربى نگاه عمومى و جهتگيرى رسانهها را از انقلابهاى حقيقى خاورميانه برداشت و بر بحران سوريه متمركز كرند.
شايد اين سوال در ذهن خواننده شكل گرفته باشد كه اگر آمريكا و ايادى آن در پى نابودى خط مقاومت هستند چرا به صورت مستقيم و براساس مدل حمله به عراق به سوريه حمله نمىكنند؟ در پاسخ بايد گفت كه، از آنجا كه جنگ در سوريه به عنوان همسايه و هم مرز فلسطين اشغالى، مطلقاً به صلاح اسرائيل نبوده، و ممكن است مانند تله انفجارى عمل كرده و انبوهى از چاشنىهاى انفجارى را عليه اسرائيل فعال كند. همچنين هنوز زخمهاى دو جنگ افغانستان و عراق بر پيكره آمريكا مداوا نشده است كه آنها بخواهند تجربه پرابهام مشابهى را در سوريه تكرار كنند. بنابراين قرار اصلى، راه