60 استغفار كند، آنان از اين مطلب سرپيچى مىكنند و كبر مىورزند. 1
فرزندان يعقوب پس از روشن شدن گناهشان به پدر مىگويند: يٰا أَبٰانَا اسْتَغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا إِنّٰا كُنّٰا خٰاطِئِينَ ، پدر هم در پاسخ مىگويد: سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي (يوسف: 98) اين مىرساند كه در فطرت انسانى اين مسئله نهفته است كه اگر انسانى از مقام بالاتر چيزى بخواهد كه او واسطه بين وى و خدا باشد عين توحيد است.
3. ممكن است گفته شود تمام اين درخواستها از زندههاست ولى پاسخ آن روشن است. كسانى كه انبيا و اوليا را كه برتر از شهدا هستند، مرده مىپندارند و معتقدند كه هيچ نوع درك و آگاهى ندارند، برخلاف قرآن سخن گفتهاند. از نظر قرآن، نه تنها انبيا و اوليا حتى فردى كه به كمك رسولان مسيح (حواريون) پرداخته است، زنده مىباشد چنانكه مىفرمايد: قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قٰالَ يٰا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمٰا غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ (يس: 26و27) به اين فرد گفته شود: به بهشت در آى، او پس از انتقال از اين دنيا پيامى به مردم دنيا فرستاد و گفت: اى كاش مردم من مىدانستند كه خدا مرا بخشيد و مرا از عزيزان قرار داد. گوينده اين كلام حبيب نجّار است. پس از آنكه قوم وى او را سنگسار كردند، پس از رخت بربستن از دنيا اين جمله را گفت: من اينك در بهشتم و از گرامى داشتگان هستم.
4. اگر واقعاً افرادى كه از اين جهان رخت برمىبندند، حياتى نداشته